احســــــــــــــــــاس دریایی

من دیگر در دنیایم به دنبال احساسی شبیه تو نمیگردم...چون شبیه تو هیچکس نیست!

احســــــــــــــــــاس دریایی

من دیگر در دنیایم به دنبال احساسی شبیه تو نمیگردم...چون شبیه تو هیچکس نیست!

احســــــــــــــــــاس دریایی

سلام زهـــــرا خانومِ گل گــــــــــلاب!
سلام به فرشته کوچولوی روزگار من!
وقتت بخیــــــر خانــــوم!
وااای چقدر شما خوبی!
چـــــقدر شما قشنگی!
چقــــــدر شما خانومی!
چقدر شما دوستداشتنی هستی!

پیام های کوتاه
شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ب.ظ

یک دهه گذشت!!!

هر کنـــج خانه

صحنه ای از داستـــــان اوست...


امسال درگیری ذهنیم به قدری زیاد بود که از چند روز قبل اومدن این تاریخو روزشماری نکردم...

به حدی که حتی امروزم یادم نبود ده سال پیش این موقع چه خاکی تو سرم شد!

اگر مصطفی اتفاقی پست محمدو نمیدید و به من نمیگفت الان منم نمیدونستم و یادم نبود...!

به نظرم باید خوشحال باشم که این تاریخ مثل هر سال ناقوس مرگم نشده!

این نشونه بهبودیه منه!

بگذریم...

یه ذره بریم توی فاز نبودنت...چطوره؟

یک دهه از نبودنت میگذره...

و من با تمام وجودم باورش ندارم!

این ده سال شدن رو باور ندارم!

این همه سختی و عذاب رو باور ندارم بابا!

همیشه وقتی کسی چندین سال از فوت پدر و مادرش یا یکی از عزیزانش میگذشت و اون شخص 

بازم با سوز از نبودن عزیزش میگفت و از دلتنگی گریه میکرد تعجب میکردم و بدم میومد!

با خودم میگفتم دیگه شورشو در آوردن این همه سال داره میگذره دیگه گریه نداره!دیگه دلتنگی نداره!

ولی وقتی خودم درگیرش شدم...وقتی خودم سالهاست که ندارمت میبینم سخته این نبودن!

میبینم که هنوزم دل داغداره!...هنوزم فکر کردن به رفتنت میتونه منو بسوزونه و نابود کنه...

ولی من تصمیم گرفتم که بهش فکر نکنم تا بتونم زندگی کنم...تصمیم گرفتم با یاد تو زندگیمو سر چا نگه دارم...

با دعاهای تو خدا مصطفی رو سر راهم قرار داد....تا بتونه بشه مرهم دل خسته و زخم خوردم...

و الحقم که هیچکس نمیتونست مثلش با من تا کنه!

جالبه بابا از اون دوران این همه سال گذشته ولی هنوزم به دلم زخم میخوره...

نبودنت خیلی بلاها به سر من آورد...و هنوزم داره میاره!

نه فقط دلتنگی برای تو...نـــــه!

نبودن یکی مثل تو!

نبودن تو و خط مشی تو...

فراموش شدن راه و رسم تو...

تویی که همیشه مظلوم بودی و طرفدار مظلوما...

نمیدونم...شاید درست نباشه بگم...ولی بابا من و زندگیم هم مثل تو و زندگیت مظلومیم!

همه تلاشمو میکنم که عزت شوهرم و خودم و بچم حفظ بشه.

اینو از تو یاد گرفتم که با همه جونم از خانوادم مراقبت کنم و حواسم بهشون باشه.

با اینکه زنم و این شاید از وظایف من نباشه ولی نبود تو منو اینجوری بار آورده.

نمیتونم ببینم کسی کوچکترین بی حرمتی ای به شوهرم و بچم بکنه...عین خودتم.

دلم برات تنگه بابا.

نبودت مشکله دعا کن که تحمل کنم و نگم چرا.

دعا کن منو بابای مهربونم.

روحت شاد و یادت همیشه در قلبم جاودان.



  • احساس دریایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی