احســــــــــــــــــاس دریایی

من دیگر در دنیایم به دنبال احساسی شبیه تو نمیگردم...چون شبیه تو هیچکس نیست!

احســــــــــــــــــاس دریایی

من دیگر در دنیایم به دنبال احساسی شبیه تو نمیگردم...چون شبیه تو هیچکس نیست!

احســــــــــــــــــاس دریایی

سلام زهـــــرا خانومِ گل گــــــــــلاب!
سلام به فرشته کوچولوی روزگار من!
وقتت بخیــــــر خانــــوم!
وااای چقدر شما خوبی!
چـــــقدر شما قشنگی!
چقــــــدر شما خانومی!
چقدر شما دوستداشتنی هستی!

پیام های کوتاه
یه سلام احساسی به همه دوستای گلم!
امیدوارم هر کجای این کره خاکی که هستین شاد و سلامت باشید
اینجا خونه منه و من صاحبشم
درنتیجه خونه همیشه به سلیقه صاحب خونه دکور میشه
و در حال حاضر اینجا دسترنج زحمات بنده ست
یه قالب آرامش بخش
امیدوارم شمام مثل خودم لذتش رو ببرین
بگذریم
من این وبلاگو با هدف خاصی ایجاد کردم
اگر میبینید خیلی خودمو اینجا تحویل گرفتم توی ذوقتون نخوره
شمام خودتونو تحویل بگیرید
یعنی باید تحویل بگیرید
باید قربون صدقه خودتون برید 
بذارید از حس خوبی که خودتون به خودتون انتقال میدید لحظه هاتون شاد و پر انرژی بگذره
به خودتون احترام بذارید خودتونو دوست داشته باشید
انسان ها خیلی محترمن...خودتونو و نفستونو دست کم نگیرید
من قدیم یه وبلاگ داشتم که البته هنوزم دارمش ولی درشو تخته کردم البته فقط برای دوستانم نه برای خودم
توی اون وبلاگ همه حسایی که در هفته باهاشون درگیر بودم رو به قلم میکشیدم
که بعضیاشون خیلی قشنگ بودن و بعضیاشون خیلی غم انگیر
ولی کار به جایی رسید که از بس درگیر این نامطلوبی های زندگی شدم و همه رو به قلم کشیدم دیگه نمیتونستم توی اون وبلاگ نفس بکشم و نمیتونستم با جون و دل به اونجا سر بزنم
وارد فیس بوک شدم و اونجا درگیری های ذهنیِ زیادی برام به وجود اومد که به این نتیجه رسیدم من توی فیس بوک جایی ندارم...اونجا جنسش با من جور نبوده و نیست.
بعد از اینکه از فیس بوک رونده شدم کلا از هرچی سایت اجتماعیه بیزار شدم
به این نتیجه رسیدم که وبلاگ بهترین جا برای منه و توی اداره و نویسنگیش سابقه دارم و از هرگونه خطری در امانم و تنها وبلاگمه که میتونه جایی باشه برای گفته شدن تمام حرفا و احساسای درونم.
من از اول سال تا الان که حدود شش هفت ماه گذشته خیلی تجربه ها کسب کردم که توی تمام عمرم انقدر تجربه کسب نکرده بودم
توی این مدت اتفاقای زیادی برای خودم و تفکرم و سبک زندگیم افتاد که توی این شرایط بهترین تکیه گاه و حامی من بعد از خدا همسرم بود و من از همینجا ازش تشکر میکنم و خودمو مدیونش میدونم
یه زندگی تقریبا ساده داریم(میگم تقریبا چون هنوز ساده نیست ولی ان شاءالله در اینده ای نه چندان دور به ساده ترین شکل ممکن تبدیلش میکنیم)
من و همسرم زندگی ساده رو خیلی بیشتر از یه زندگی سخت دوس داریم
ما خیلی راحت تر از اون چیزی که فکرش رو بکنید خرید میکنیم در کمترین زمان ممکن خرید میکنیم در معقول ترین شرایط ممکن خرید میکنیم چون به هیچ عنوان اهل مد و این حرفا نیستیم هر چی که درخورِ شخصیتمون باشه میپوشیم که این مساله قطعا هیچ ارتباطی به مارک و قیمت لباس نداره...و از طرفی معتقدیم که نباید عمر و وقتمون رو توی بازار بگذرونیم...هیچ وقت نشده برای تماشا برم بیرون و مغازه هارو نگاه کنم اگر پامو توی بازار گذاشتم قطعا خرید ضروری داشتم
از نظر ما نعمتای خدا همه شأنی دارن و همه خوب و خوشمزه هستن پس هرچیزی برامون قابل خوردنه و هیچ غذایی نیست که برامون افت کلاس داشته باشه... نون و ماستم یه غذاست...
ما راحت با بالا و پایین وضعیت اقتصادیِ زندگیمون کنار میایم
یه روز داریم پس خرج میکنیم و لذتشو میبریم و شکر خدا رو میکنیم
یه روزم نداریم و خرج نمیکنیم و بازم لذتشو میبریم و شکر خدا رو میکنیم
وقتی نداریم که خرج کنیم ،بازم شکر میکنیم...چون میدونیم که داریم امتحان پس میدیم
و شکر میکنیم چون خدا با این بالا پایین کردن روزیمون بهمون می فهمونه که حواسش به زندگی ما هست و داره نگاهمون میکنه
گاهی ارامش زندگیمون میره چون از خدا و خودمون غافل میشیم
و اینجاست که بازم شکر میکنیم چون خدا داره بهمون یادآوری میکنه که ازش غافل شدیم چون میفهمیم هنوز انقدر بد نشدیم که به حال خودمون رهامون کنه


ادامه دارد ...