رحلتش و تولدم!....آسمون و زمینت.
امام عزیزمون یه همچین روزی پرواز کرد به آسمونت...
و چند سال بعد یه همچین روزی پر و بال منو چیدی و از بهشتت آوردی به زمینت...!
حالا من یک خردادی هستم...
یک چهاردهم خردادی!
عجیبه ماه تولدم...
عجیبه فکرای توی سرم...
عجیبه تنها بودنم...
عجیبه روزگارم...
امروز بازم با یادت منقلب شدم به حدی که اگر اجازه میدادم اشکم سرازیر میشد!
چیکار کردی با من؟
چی تو وجودت هست که انقدر منو راغب میکنه به دونستن دربارت یا نزدیک شدن بهت!؟
امسال ماه رمضون اگر خدا بخواد برام خوب تموم میشه....درواقع شروع میشه!
یه شروع خوب برای پیدا کردن خودم...برای پاک شدنم... برای اسمونی شدنم.ان شاءالله.
خدایا دلم زیرو رو شده خودت خوب میدونی...اصلا خودت کردی پس علاجشم دست خودته.
یکی از فرشته های زمینیت که اخیرا آسمونی شده کار دستم داده...
دلم روشنه!
خیلی زیاد!
حس میکنم عاقبت خوبی در راهه...به خواست و اراده تو.
کمکم کن که بشم همون که مد نظرته.
در ضمن تو این راه به همون فرشته عزیزت توسل کردم...از خودش خواستم که کمکم کنه برای اسمونی شدن.
میدونم که میشنوه حرفای دلمو و میدونم الان داره بهم لبخند میزنه.
دلم روشنه که یه روزی دارم سمت اسمونت پرواز میکنم در حالی که دستم توی دستاته خدا.
- ۹۵/۰۳/۱۴